کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

زن

زن را نمی شناسم

اما یک چیز را خوب می دانم

چوبه ی دار

گیوتین

صندلی الکتریکی

و بمب اتم را 

زن

اختراع نکرده است.


بهادر باقری 


مسیحای جوانمرد من ...

مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین


هوا بس ناجوانمردانه سرد است...

آی

دمت گرم و سرت خوش باد


سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای


منم من میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم


منم من سنگ تیپاخورده رنجور


منم دشنام پست افرینش ، نغمه ناجور


نه از رومم ، نه از زنگم


همان بی رنگ بی رنگم


بیا بگشای در بگشای دلتنگم


اخوان ثالث



خورشید و شمس

مَصلحت نیست قیاسِ

 رُخِ تُو با خُورشید


شَمس اگر اِذنِ طُلوع 

از تُو بگیرَد اَدَب است


مولانا

عاشق و رندم و می خواره به آواز بلند

وین همه منصب از آن حور پری وش دارم

حافظ

اینم یکی از فال های شب یلدا 

حور پری وش

ناصریا

ملودی های صدایت

در ذهن انارها تاول زده بود

و تنها

یک برگ مانده بود

که فصلی عوض شود

وقتی خیابان

روی نیمکت مصنوعی

به انتظار گلویت ترانه می سرود

اما

پریدن آخرین حرف 

از حنجره ی تو

پرنده ای شد

در هیبت زمستانی زود رس

و یلدای زود هنگامی که

از افتادن آخرین برگ

پایان آذر را

سرد و سیاه و ساکت کرد.


شعر از مرضیه برمال عزیز

 به مناسبت سالگرد صدای ماندگار هرمزگان ناصر عبداللهی