کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

ماه رمضان مباااااااارک

تهی بود و نسیمی

سیاهی بود و ستاره ای

هستی بود و زمزمه ای

لب بود و نیایشی

من بود و تویی

نماز و محرابی ....

( رمضان مباااااااااااااااااااااارک )

آینه...

ﻭﻟﯽ

ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﺁﯾﻨﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻧﺪ

ﺁﻥ ﭼﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ

ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ...

ﺭﺿﺎ ﺻﻔﺮﯾﺎﻥ

همه چیز تمام شد...

ماه

از پنجره کوبید

بهار

از درخت

گوزن

از قصه وشعری که می گفتم

دیگر ادامه نیافت

همه چیز تمام شد...

(رسول یونان)

مهربانی...

و مهربانی

با زیبایی یکسان شود

روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم

ومن

آن روز را انتظار می کشم

حتی روزی که دیگر نباشم...

(شاملو)

خوشا رهایی!!!!

خوشا رها کردن و رفتن خوابی دیگر به مردابی دیگر به ساحلی دیگر به دریایی دیگر خوشا پر کشیدن خوشا رهایی خوشا اگر نه رها زیستن مردن به رهایی!!! شاملو