تهران
اتاقم
پنجره ای رو به تو دارد
عوضش نکردم
می دانی
چرا
روزهای من
با روزهای تو
به سمت جوادیه می روند
به همان ایستگاه قطار
باخطوط بی آر تی بر می گردند
اگر هوایت
ابری باشد
من بارانش
اگر دودی
عینک دودی اش
اگر آفتابی خورشیدش خواهم شد
به تو نگاه می کنم
بارانی
آفتابی
یا دودی
دلتنگی هایم برای تو بود
نور شب هایت لذت بخش است
آن هم با یک چایی در لیوان قدیمی فرانسوی ام...
;گلودنگ
۱۴ دی ۹۴
تهران
#دل#نوشته#