کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

خودم

شعر و علاقه ی من به شعر از کجا شروع شد ؟

یادش بخیر اول دبیرستان تموم شده بود و موقعه ی انتخاب رشته بود، علاقه ی زیاد من به علوم سیاسی و تاریخ باعث شد، بر خلاف انتظار همه رشته ی ادبیات و علوم انسانی رو انتخاب کنم و امید خیلی ها رو نا امید کنم ...

در طول دوران تحصیل هیچ علاقه و استعدادی در رابطه با شعر و ادبیات نداشتم ، گاهی هم ابراز تنفر می کردم، اما تنها خودم از خودم خبر داشتم ، چون نمی تونستم بنویسم ، از شعر و ادبیات بدم میومد، حتی چند جمله متن ادبی ! همیشه موقعه امتحان زبان و ادبیات فارسی قسمت متن ادبی من خالی می موند .....

تا اینکه طولی نکشید با وجود علاقه ی زیادم به علوم سیاسی، سعی کردم تمام علاقه  و تشنگی ام  به این رشته رو فراموش کنم ...

تا اینکه، نتایج کنکور رسید و باز بر خلاف انتظار همه جایی که نباید قبول میشدم ، قبول شدم ...

من که ، تمام مدارسی که درس خوندم توی محلمون بود و نمی دونستم چطور باید در محیط بیرون رفتار  کرد، چطور باید سلام کرد ،چطور باید با آدمای اطرافم ارتباط برقرار کرد، چطور در جمع صحبت کرد، چطور سوار اتوبوس و تاکسی شد ....

اما این شروع،  اغاز تغییرات بود ...

آدمی مستقل شدم ... مجبور شدم خیلی چیزها رو کنار بزارم چون من تنها، باید مراقب خودم می بودم ...

آرزو های جدید ... رویاهای جدید ....خستگی ...

اما اواخر دوران کارشناسی، ورود من به جمعی باعث شد، حوادث رو  برای ارائه ی گزارش بنویسم !

بد نبود

موقعه ی امتحان کنکور ارشد، برای اولین بار، هدفم از رفتن به کتابخونه ی دانشگاه گرفتن کتاب های شعر بود، فرار من از خوندن برای کنکور باعث شد به سمت  شعر برم ، اما این ظاهر قضیه بود و من اینباز از خودم و درونم بی خبر بودم...

خوندن ها شروع شد ... شاملو ، سپهری، فروغ ، متن های ادبی فیس بوک ....

اولین بار برگردان متنی  از فارسی به بندری با تلفیق فضای خونه ی مارم ( فین )...

کمکم نوشتن متن های ادبی شروع شد ...

 تمام این شعرهای وبلاگ گزیده شده اند ... و برای من دنیایی ...

شروع دروان جدید از تحصیل با ادامه یافتن دوری ...

اما چند ماهی است که نمی نویسم ...

از خودم بی خبرم

این آغاز جدید منو از خودم دور کرد ...

این آغاز برای درونم خوب نبود

حوریه زحمتکش ( کلودنگ ) 14 به من 93

نظرات 1 + ارسال نظر
مسعود چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 15:07 http://striking2.mihanblog.com

تو هم زندگیت پیچیدن هو

آدم به فامیل خو اریت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد