کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد!

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست .

عناوین یادداشت‌ها

  • تو را ... شنبه 12 مهر 1393 12:44
    تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دا رم تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه تو را به خاطر دوست داشتن ......
  • روزهای جمعه جمعه 11 مهر 1393 21:44
    در حقیقت آدم ها هیچ کس را ندارند این را آدم روزهای جمعه از جاهای خالی آن هایی که باید باشند و نیستند می فهمد... ناهید عرجونی
  • قدیس و گناه کار جمعه 11 مهر 1393 21:42
    هر قدیس گذشته دارد و هر گناه کار آینده ای ... اسکار وایلند
  • احساس چهارشنبه 9 مهر 1393 00:06
    پرده را برداریم / بگذاریم که احساس ، هوایی بخورد.... سهراب سپهری
  • واگن ها... دوشنبه 7 مهر 1393 08:35
    به سادگی یک لبخند به سادگی یک روز بارانی نمی دانم تو اول لبخند زدی یامن که ناگهان قطاری از میانمان گذشت وما از بین واگن ها بریده بریده به هم نگاه می کردیم ... م.شاد خواست
  • تاریکم.... یکشنبه 6 مهر 1393 13:10
    خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار و به آسمانم روانه کن تاریکم!!!! منوچهر آتشی
  • آمدن... ماندن... رفتن ...! سه‌شنبه 1 مهر 1393 00:47
    آری آمدن، دلیل میخواهد ماندن، بهانه و رفتن هیچکدام ...
  • ماندن ...! سه‌شنبه 1 مهر 1393 00:46
    ماندن اما بهانه می خواهد دستی گرم نگاهی مهربان دروغ های دوست داشتنی دوستت دارم هایی که می شنوی اما باور نمی کنی یک فنجان چای بوی عود یک آهنگ مشترک خاطرات تلخ و شیرین... وقتی بخواهی بمانی حتی اگر چمدانت پر از دلخوری باشد خالی اش میکنی و باز هم میمانی... می مانی و وقتی بخواهی بمانی نم باران را رگبار می بینی و بهانه اش...
  • رفتن ...! سه‌شنبه 1 مهر 1393 00:41
    رفتن که بهانه نمی خواهد یک چمدان میخواهد از دلخوری های تلنبار شده رفتن که بهانه نمی خواهد وقتی نخواهی بمانی با چمدان که هیچ بی چمدان هم می روی ...
  • تو دیوانه نیستی ... یکشنبه 30 شهریور 1393 00:13
    تو دیوانه نیستی اما چیزهایی هست که باید یاد بگیری این که توی خواب راه نروی توی راه به کسی که دوستش داری بر نخوری و توی کسی که دوستش داشته ای دنبال چیزهایی که گم کرده ای نگردی...! علی رضا آدینه
  • بی خدا،حافظی پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 02:06
    چقدر منصف بودی حتی نگفتی خدا حافظت باشد سلام را چه راحت گفتی به احوال پرسی که رسید خوب بودی نمی دانم چه شد تازه به چه خبر؟ تنها کجا می روی؟ رسیده بود ! که بی خدا حافظت باشد تمام شد نشد حتی با هم بدویم چقدر منصف بودی .... حوریه. ز.م 27/6/93
  • غلط گیر... چهارشنبه 26 شهریور 1393 09:15
    باید پاک کرد تمام غلط های زندگی را آن هم با غلط گیر تا برجستگی غلط بماند تا یادت نرود فراموشی ها را پاک کردم اما نمیدانم چطور می شود فراموشی را روی برجستگی غلط گیر نوشت آن هم با رنگ قرمز نه انگار، باز برجسته است و غلط ها را به یاد می آورد خاصیت غلط ها فراموش نشدنی است کاش فراموش شدنی بودند .... حوریه . ز. م 26/6/93
  • گاهی ... یکشنبه 23 شهریور 1393 10:29
    دلم تنگ می شود گاهی برای یک " دوستت دارم " ساده دو فنجان قهوه ی داغ سه روز تعطیلی زمستان چهار خنده ی بلند و پنج انگشت دوست داشتنی ... مصطفی مستور
  • کغار یکشنبه 23 شهریور 1393 10:25
    ای مرغی که نغارن ای کغارن نخوندن روی مغ مغ هم نغارن ... صالح سنگبر
  • نان ماشینی یکشنبه 23 شهریور 1393 10:21
    من دلم می خواهد دستمالی خیس روی پیشانی تب دار بیابان بکشم دستمالم را اما افسوس نان ماشینی در تصرف دارد ... قیصر امین پور
  • دلت می گیرد... شنبه 22 شهریور 1393 18:41
    ناگهان دلت می گیرد از فاصله ی بین آنچه می خواستی و آنچه که هستی ... ژوان هریس
  • انصاف نیست .... شنبه 22 شهریور 1393 18:38
    انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی و آنقدر بزرگ باشد که نتوانی آن کس را که دلت می خواهد حتی یکبار ببینی .. هرابال
  • به یاد من باش ... شنبه 22 شهریور 1393 18:35
    آنگاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد به یاد من باش که همواره به یاد تو هستم... بقره 152
  • انتظار خبری نیست مرا ... چهارشنبه 19 شهریور 1393 19:51
    قاصدک هان ! چه خبر آورده ای ؟ خوش خبر باشی اما ! اما ! گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا .... مهدی اخوان ثالث
  • تنهایی را دوست دارم ... چهارشنبه 19 شهریور 1393 19:47
    تنهایی را دوست دارم به شرط آن که هر از گاهی دوستی بیاید تا درباره ی آن با هم گپی بزنیم ... لوئیس بونوئل
  • قدم ... یکشنبه 16 شهریور 1393 23:07
    من را اگر برای تنهایی ات بخواهی خیانت کرده ای برای با من تنها بودن قدمی اگر برداری دوستم داشته ای .... سید محمد مرکبیان
  • احساس سه‌شنبه 11 شهریور 1393 13:22
    یک زن اگر بخواهد با احساسش زمستان را بهااااار می کند .... ابتهاج
  • رفتن و رسیدن ... سه‌شنبه 11 شهریور 1393 13:20
    اشتباه می کنند بعضی ها که اشتباه نمی کنند باید راه افتاد مثل رودها که بعضی به دریا می رسند بعضی هم به دریا نمی رسند رفتن هیچ ربطی به رسیدن ندارد... سید علی صالحی
  • پنجره و دیوار سه‌شنبه 11 شهریور 1393 13:18
    گناه اول ما افتتاح پنجره بود گناه دیگر ما انهدام دیوار است خوشا اشاعه ی خورشید، در بساط زمین صدور نور به هر جا که آسمان تار است ... قیصر امین پور
  • صدایت را نخواهد شنید .... دوشنبه 3 شهریور 1393 10:51
    به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی که از دستش بدی مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی او دیگر صدایت را نخواهد شنید .... پابلو نرودا
  • توشه سفر... دوشنبه 3 شهریور 1393 10:48
    توشه ی سفرم را رازی سنگین کرده است این چمدان هرگز باز نخواهد شد به شهری می رسم هنوز نرسیده ام.... شهاب مقربین
  • مه... پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 09:17
    مه نسیم اول صبح مه یتا مرغ مهاجر مه سکوت پر صدایم، رد پای یتا عابر مه یتا عکسم که برعکس روی دیوال شکشیدن مه یتا بیچه عروسک که أ بازار شخریدن مه تمنای غریبم که دل أ دستم بدر رفت مه خروس پشت بمم که نخنده تو سحر رفت ... کغار ( صالح سنگبر )
  • روح من ... سه‌شنبه 21 مرداد 1393 00:23
    روح من در جهت تازه اشیا جاری است روح من کم سال است روح من گاهی از شوق، سرفه اش می گیرد روح من بیکار است : قطره های باران را، درز آجرها را، می شمارد روح من گاهی، مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد.... سهراب سپهری
  • زندان ،اسارت... یکشنبه 12 مرداد 1393 00:39
    در دنیا به چیزکوچکی خوشحال می شوم که ارزشی ندارد وازچیزهایی رنج میبرم که بی اساس اند این خوشحالی ها وناراحتی ها دلیل کم ظرفیتی من است هنوزگرفتارزندان غم واندوهم هنوز اسیرخوشی ولذتم... شهیدچمران
  • من می ترسم ... پنج‌شنبه 9 مرداد 1393 04:31
    مدتی بود خوب بودم نفس هایم خوابم سر جایش بودند چرا آمدی؟ از کجا آمدی ؟ کی ؟ چطور؟ آمدی ! که دوباره نفسم می گرد که هستی ؟ نمی دانم چرا با آمدنت اصول زندگی ام رفت چهارچوب هایم شکست دوباره اذیت می شوم چند وقت بود راحت نفس می کشیدم نفس هایم را به من بر گردان من من برای تو نیستم نمی خواهم خاطرات مرده ام با آمدنت زنده شود...