اسم وبلاگم رو گذاشتم کلودنگ تا هرچی رو که میخوام بنویسم، بشه آشیانه ی من
اما نمیشه چون باید رعایت حال همه رو کرد ، جز خودم
دیگه شعر خوندن هم کنار گذاشتم ، همه چی رو کنار گذاشتم
انگار یک مرحله زود گذر بود
دیگه خیلی کم بشه از متن یا شعری خوشم بیاد
دیگه نمی نویسم خیلی وقته این هم زود گذر بود
شعر و متن میزارم برای اینکه وبلاگم خالی نباشه
این کار رو برای خودم ، برای اینکه متن ها رو داشته باشم وگاهی که دلم میخواد بشینم بخونم و یاد آور خیلی چیزها برام باشه
برای یکی دوتا مخاطبی که گاهی سر میزنن و من از وجودشون خوشحالم، هرچند نمیشناسمشون یا نمیدونم کی هستن
برام باعث خوشحالیه که یک نفر هم متن هایی رو که میزارم دنبال کنه
صفحه یادداشت گوشیم پر بود از خاطرات و احساسات روزانه ام مثلا 9 آبان 90، 3 اردی بهشت 92 ،مرداد ماه من و... اما دیگه هیچ خبری نیست ماه هاست یادداشت ها خالی ان
خالی خالی
کلودنگ
1 اردی بهشت 94