ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سکوت
سیاهی چشمانم
انتظار
بغض
نفس کشیدن را سخت میکند
روزها می دوند
من جا ماندم
سیاهی چشمانم انتظارت را می کشند
که بیایی
دست هایم را بگیری
و بگویی
هی تو
بیا باهم بدویم
من هم جا مانده ام
بیا باهم بدویم
خدا هست من هستم تو هستی بیا بدویم ....
۶ مرداد ۹۳
هِی تو...!
تو از عطر آلاله ...بی قرار!
تو این رسم رؤیا و گریه را
از که
از کدام کتاب
از کدام کوچه آموخته ای؟
کجا بوده ای
اینهمه سال و ماه چه می کرده ای
که هیچ خط و خبری حتی از خواب دریا هم نبود...!؟
من خواب دیده ام
که کسی می آید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام
من خواب آن ستاره ی قرمز را وقتی که خواب نبودم
دیده ام
کسی می آید
کسی می آید
کسی که در دلش با ماست
در نفس اش با ماست ...
فروغ فرخزاد